هرکسي مي خواهد بخواند
نوشته شده در تاريخ شنبه 9 دی 1391برچسب:, توسط میلاد دارستانی |

روزی پسر بچه ای تمامی کارهایی که مادرش گفته بود رو انجام داد. وقتی کارهاشو تمام کرد مادرش کنارش رفت. پسرک داشت چیزی می نوشت. نامه را روی میز گذاشت و کمی دورتر ایستاد. مادر نزدیک رفت و نامه را خواند:

1. ظرف شستن 2000 تومان ، 2.آبیاری پاخچه 5000 تومان 3. مراقبت از برادر کوچک 3000 تومان 4. تمییز کردن خانه 6000 تومان .  . .  جمع بدهی: 17 هزارتومان.

مادر لبخندی زد و قلم را برداشت و شروع کرد به نوشتن . . . 1. زمان حاملی دو 6 ماه 0 تومان 2. شش سال مراقبت تا بزرگ شدن 0 تومان 3. شب نخوابیدن ها 0 تومان . . . جمع بدهی: هیچی.

پسر بچه نامه را خواند و چشمان کوچک و زیبایش پر از اشک شد. قلم را در دستش گرفت و آخر صورت حساب خودش  نوشت : قبلا پرداخت شده است.

دوستان محبت را از یاد نبرید و هیچ وقت به این فکر نکنید که چرا پسر جمع صورت حساب را به جای 16 هزار 17 هزار نوشته است!



نظرات شما عزیزان:

ویدا رضایی
ساعت18:03---24 فروردين 1392
واقعا عالی بود.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






بسي ممنونم از دشمن, که پيش دوست هر ساعت بدم ميگويد و مي آردم هر لحظه در يادش.