روزی پسر بچه ای تمامی کارهایی که مادرش گفته بود رو انجام داد. وقتی کارهاشو تمام کرد مادرش کنارش رفت. پسرک داشت چیزی می نوشت. نامه را روی میز گذاشت و کمی دورتر ایستاد. مادر نزدیک رفت و نامه را خواند:
1. ظرف شستن 2000 تومان ، 2.آبیاری پاخچه 5000 تومان 3. مراقبت از برادر کوچک 3000 تومان 4. تمییز کردن خانه 6000 تومان . . . جمع بدهی: 17 هزارتومان.
مادر لبخندی زد و قلم را برداشت و شروع کرد به نوشتن . . . 1. زمان حاملی دو 6 ماه 0 تومان 2. شش سال مراقبت تا بزرگ شدن 0 تومان 3. شب نخوابیدن ها 0 تومان . . . جمع بدهی: هیچی.
پسر بچه نامه را خواند و چشمان کوچک و زیبایش پر از اشک شد. قلم را در دستش گرفت و آخر صورت حساب خودش نوشت : قبلا پرداخت شده است.
دوستان محبت را از یاد نبرید و هیچ وقت به این فکر نکنید که چرا پسر جمع صورت حساب را به جای 16 هزار 17 هزار نوشته است!
نظرات شما عزیزان: